کد خبر: ۶۳۷۹
۱۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۴

داستان عَلم‌کشی غلامحسین پشمی در هیئت ابوالفضلی‌های نوغان

شبیه‌خوانی، عَلم‌کشی و سینه‌زنی از رسم‌های کهنه و دیرینه هیئت متحدیه ابوالفضلی‌های نوغان است که قدمتی نزدیک به یک قرن دارد.

اصالت عزاداری مشهد، هیئت‌های آن است. هیئت‌هایی که در ایام صفر و شهادت امام رضا (ع) رسم و رسوم‌های خود را از دیرباز حفظ کرده‌اند. یکی از این هیئت‌ها که قدمتی نزدیک به یک قرن دارد، هیئت متحدیه ابوالفضلی‌های نوغان است.

این هیئت از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین هیئت‌های مشهد محسوب می‌شود و در این ایام مراسم‌های خاصی دارد. شبیه‌خوانی، عَلم‌کشی و سینه‌زنی از رسم‌های کهنه و دیرینه این هیئت است که از زمان بانی اولیه هیئت یعنی سید اسماعیل خان مروی‌ها و سال ۱۳۱۲ به یادگار مانده است. ۴ نسل از خانواده مروی‌ها این هیئت را اداره کرده‌اند و امروز این هیئت به وسیله حاج ناصر و حاج حسین مروی‌ها اداره می‌شود.


چهارمین نسل

زمانی که سیدرضا بک مروی از ارثیه به‌جا مانده پدرش، مسجدی بنا و آن را وقف کرد، در وصیت‌نامه و همچنین وقف‌نامه خود نوشت: «این مسجد را وقف کردم که اداره آن به پسران ارشدم برسد. یک شمشیر و زره نیز برای پسرانم به یادگار می‌گذارم.» بعد از سیدرضا خان بزرگ، اداره امور به دست فرزند ارشدش سید اسماعیل‌خان افتاد.

سال ۱۳۱۲ بود که سید اسماعیل‌خان تصمیم گرفت هیئتی با نام «هیئت متحدیه ابوالفضلی‌ها» تشکیل دهد. در همین سال او ابتدا در شب‌های جمعه و بعد از آن در ایام سوگواری اباعبدا... الحسین (ع)، مراسم روضه‌خوانی و سینه‌زنی به‌پا کرد و این هیئت بعد از ۲ نسل به حاج ناصر و حاج حسین مروی‌ها، بانیان کنونی هیئت رسیده است.

 

مراسم سنتی هیئت

هیئت ابوالفضلی‌های نوغان مشهد، مراسم سنتی خاصی دارد. مراسمی که هر ساله در ایام سوگواری، مردم را از گوشه و کنار شهر به خود جلب می‌کند. ناصر مروی‌ها در این‌باره می‌گوید: از دیرباز یعنی از زمانی که جدم سیداسماعیل‌خان مروی‌ها این هیئت را تشکیل داد، مراسم سینه‌زنی و روضه‌خوانی آن معروف است.

هنوز هم به همان سبک و سیاق ما در ایام سوگواری امام حسین (ع) و همچنین به صورت ویژه مراسم عزاداری شب شهادت امام رضا (ع) را برگزار می‌کنیم. البته مراسم‌های ما بیشتر در دهه اول ماه محرم برگزار می‌شود.

در روز تاسوعا، سینه‌زنان هیئت که شامل ۳۵ دم سینه‌زن هستند، دم در مسجد جمع می‌شوند و بعد از آن از چهارراه شهدا به سمت حرم حرکت می‌کنیم. البته در زمان‌های قدیم هیئت ابوالفضلی‌ها از بازار زنجیر وارد حرم می‌شدند.

وی ادامه می‌دهد: ما مراسم سنتی عَلم‌کشی هم داریم که به وسیله جوانان عاشق امام حسین (ع) انجام می‌شود. عَلم‌های هیئت ما به علت قدمت در انتهای رژه قرار دارد.  آن‌طور که او می‌گوید طبق رسم و رسوم هرچه علم قدیمی‌تر باشد در انتهای رژه علم‌ها قرار می‌گیرد.

وی درباره مراسم شبیه‌خوانی که یکی از آیین‌های سنتی هیئت ابوالفضلی‌هاست، اظهار می‌دارد: یکی دیگر از مراسم‌های سنتی هیئت ما، مراسم شبیه‌خوانی است. در این مراسم طی ۲ روز روایتی از تاسوعا و عاشورا انجام می‌شود. یکی از ویژگی‌های این مراسم استفاده از زره، سپر و شمشیر یادگاری از زمان سیدرضا بک مروی است.


عَلم‌کشی غلامحسین پشمی

غلامحسین پشمی را مشهدی‌های قدیم خوب می‌شناسند. گنده‌لات مشهدی که در ایام محرم و صفر دستمال سیاه به سر و کمر می‌بست و به همراه نوچه‌هایش به هیئت ابوالفضلی‌ها می‌آمد و سینه‌زنی می‌کرد. اما خیلی‌ها عَلم‌کشی‌های او در این ایام را که بیشتر از مرام و معرفتش بود از خاطر نمی‌برند.

یکی از معروف‌ترین عَلم‌کشی‌های غلامحسین پشمی مربوط به علم تهرانی است. مروی‌ها در این‌باره می‌گوید: من بچه بودم که تهرانی‌ها برای مسجد ما یک علم بزرگ فرستاده بودند. این علم آن‌قدر بزرگ بود که از تهران با کامیون آورده شده بود. وقتی این علم در میدان تپل‌المحله به روی زمین گذاشته شد، هیچ عَلم‌کشی جرئت نزدیک شدن به آن را نداشت.

یکی از اهالی پیشنهاد داد تنها کسی که می‌تواند این علم را بکشد؛ غلامحسین پشمی است. بعد‌ها پدرم تعریف می‌کرد روزی که غلامحسین پشمی برای دیدن علم آمد با آنکه جثه‌ای خیلی کوچک داشت، ۵ بار علم را به دوش گرفت و در تپل‌المحله دور زد.

وقتی پدرم از او می‌پرسد چطور این علم را بلند کردی، جواب می‌دهد: «علم را باید خورد، من وقتی علم را دیدم علم را خوردم و آقا هم نیرویش را داد و بلند کردم.» آن سال از چهارراه شهدا تا حرم علم بر دوش غلامحسین پشمی بود.


طیب حاج رضایی، زره و شمشیر سرقت شده را برگرداند

یکی از مهم‌ترین اتفاق‌های تاریخ هیئت ابوالفضلی‌های نوغان، مربوط به سال ۴۰ شمسی است. زمانی که زره و شمشیر عتیقه هیئت به سرقت می‌رود و در اصفهان به یک عتیقه فروش فروخته می‌شود، این زره و شمشیر بعد از مدتی به هیئت طیب رضایی که آن زمان‌ها در میدان بار تهران برو و بیایی داشته است برای عزاداری در آن امانت داده می‌شود.

ناصر مروی که آن سال را به خوبی به یاد دارد، می‌گوید: رسم است که زره و شمشیری که از جدم به ارث رسیده است، ابتدای ماه محرم و صفر بالای منبر آویزان می‌شود. اما سال ۴۰ بود که زره و شمشیر به سرقت می‌رود و به یک اصفهانی فروخته می‌شود.

تاسوعای آن سال که اسب و سوار هیئت طیب در تهران به میدان می‌رود یکی از مشهدی‌ها متوجه زره و شمشیر می‌شود و برای پدرم پیغام می‌فرستد که شمشیر و زره سرقت شده در هیئت طیب رضایی از مشتی‌های بزرگ تهرانی است. با پدرم شبانه به تهران رفتیم و از طریق پسرعمه پدرم که فردی صاحب نفوذ بود، برایش پیغام فرستادیم که قصد دیدارش را داریم.

فردای آن روز چند خودرو مشکی به دنبالمان آمد و ما را با خود به باغ ونک برد. در آنجا طیب حاج رضایی، مهمانی داشت و پدرم درباره سرقت شمشیر و زره با او صحبت کرد. وقتی صحبت‌های پدرم تمام شد، گفت شما به مشهد بروید، خودم شمشیر و زره را می‌آورم.

بعد از ۲ ماه او به مشهد آمد و شمشیر و زره را به پدرم داد؛ وقتی پدرم از او پرسید چطور این اجناس قیمتی را پس داده است، او گفت: ارزش این اموال در این است که فقط برای مراسم امام حسین (ع) از آن استفاده می‌شود.


شله دیگ واژگون شده تمام نمی‌شد

ناصر مروی، ماجرای جالب دیگری را هم از گذشته هیئت بیان می‌کند: ظهر عاشورا بود و بعد از مراسم، مردم برای خوردن ناهار به هیئت می‌آمدند. نزدیک حرم بودیم که یکی آمد و در گوش پدرم گفت؛ یکی از دیگ‌های شله واژگون شده است.

بعد از مراسم پدرم در حوض وسط حرم وضو گرفت و من را فرستاد ۶ عدد شمع از ایوان عباسی بخرم. ۳ شمع را در حرم مطهر روشن کرد و ۳ شمع را به مسجد آورد و زیر دیگ واژگون شده گذاشت. شاید باورتان نشود، اما آن روز ما هر چه از این دیگ شله می‌دادیم، حجم آن کم نمی‌شد. پدرم همیشه می‌گفت آن روز خود امام حسین (ع) به عزادارانش غذا داد نه من.



* این گزارش پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۹ شهرآرا محله منطقه ثامن به چاپ رسیده است.

ارسال نظر